ینی باید بگم عاااشق خودمم:))))

داشتم  پست قبل رو می نوشتم که دیدم صدای قرآن خوندن میاد و گویا کسی فوت شده

بعد هم دیدم برق نیست

گوشی رو برداشتم زنگ زدم به همسرم و گفتم سلام،کجایی؟.گفت رفتم شاهپور.

گفتم چرا برق نیست.؟.گفت من چه میدونم چرا؟:/

گفتم کی مرده؟.گفت من چه میدونم؟:/

گفتم چرا نرفتی جواب آزمایش مامانم رو بگیری؟گفت میام میام.

گفتم بیمه ها رو ریختی به حساب؟گفت تا ظهر میام میریزم.


خلاصه وقتی گوشی رو قطع کردم خنده م گرفت،.آخه هنوز چند دیقه نبود که از نوشتن پست قبل و این که گفتم دوست ندارم گیر بدم به بقیه،می گذشت:)))


ولی خوبه ،حالا می نویسمشون اینجا و کم کم زشتی رفتارم برای خودم کاملا به چشم میاد و ان شاء الله زودتر خودم رو اصلاح می کنم:))

الان هم بنده خدا همسرم اومد با عجله کنتور برق رو نگاه کرد و برق رو وصل کرد و رفت.

گفتم برات چایی بذارم اگه باز بر می گردی ،ولی گفت نه نمیام الان

خدا حفظش کنه برام،تازگی ها خیلی دوسش دارم :)))

هنوزجوهر پست قبل خشک نشده بود که....

رفتارهای دوست ناداشتنی

رو ,گفتم ,برق ,پست ,میام ,گوشی ,پست قبل ,گوشی رو ,برق نیست ,کرد و ,گفتم چرا

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سقوط ازاد فروش لاستیک .... وبلاگ دانلود آهنگ جدید علمی جی اس ام ریپیر طب ایرانی کار در ایران فال قهوه خط مشی گذاری عمومی